نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





انسان ها

کنار پنجره می ایستم

و خیره میشوم به

انسان هایی با یک جسم و دو چهره

دو رو

که هرازگاهی با انها برخورد دارم

سعی در شناختشان دارم

اما بی فایده است

من هرگز نمیتوانم انهارا بشناسم

 


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 1:18 PM | |







پرسپولیس

ایول به پرسپولیس برد تیممونو به همه 6 تایی ها تبریک میگم

عالی بازی کردن


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 7:8 PM | |







زندگی

زندگی اگه یه شب حال مارو نگیری

اون شب صب نمیشه نه؟


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 1:3 AM | |







شبا

بعضی شبا هست خودتم نمیدونم چه مرگته

حالم از این شبا به هم میخوره

این شبا که حال خوبمو یهو بد میکنه


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 1:1 AM | |







نگاهم

نگاهم اما...

گاهي حرف ميزند...

گاهي فرياد ميكشد...

و من هميشه به دنبال كسي ميگردم

كه بفهمد يك نگاه خسته 

چه مي خواهد بگويد...


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 6:25 PM | |







ساده


ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﮑﻬﺎﯾﺖ " ﺳﺎﺩﻩ " ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ
ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺳﺮﺩ ﺑﻮﺩﻧﺖ " ﺳﺎﺩﻩ " ﻋﺎﺷﻘﺖ
ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺭ ﺑﻮﺩﻧﺖ " ﺳﺎﺩﻩ " ﺩﻭﺳﺘﺖ
ﺩﺍﺭﺩ ...
ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻢ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺍﺕ " ﺳﺎﺩﻩ "
ﻏﺮﻭﺭﺵ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯿﺸﮑﻨﺪ ...
ﻫﻤﺎﻥ " ﺍﻭ "
ﺭﻭﺯﯼ " ﺳﺎﺩﻩ " ﮐﻢ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ ...
ﻭ ﺧﯿﻠﯽ " ﺳﺎﺩﻩ "
ﻣﯿﺮﻭﺩ..


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 10:9 PM | |







خیانت بزرگ

بزرگترین خیانتی که انسان میتواند به خودش بکند، ترس از افکار دیگران در مورد خویش است!


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 10:3 PM | |







قانون زمین

زمین قانون عجیبی دارد،
هفت میلیارد آدم و فقط با یکی از آنها احساس تنهایی نمی کنی
و خدا نکنه که آن یک نفر تنهایت بگذارد،
آنوقت حتی با خودت هم غریبه میشوی . 

 

 


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 5:14 PM | |







گفتم بمون

بهت گفتم بمون پیشم تو خندیدی به این درخواست
نفهمیدی که قلب من به حد مرگ تورو می خواست


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 11:41 PM | |







از دور

از دور دوستتــــ داشــتم…!
بــی هیــــچ عطـــری،آغوشـــی،نگاهــی و یا حتــی بوســه ای…!
تنــها دوستتـــ داشــتم…!
اما حـــالا که دور شـــدی…!
چــه کــنم بـا ایــن همــه وابستــگی!!!


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 11:35 PM | |







هه سلامتیش

ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺩﻋﻮﺍ ﺯﺩ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺷﻮ ﺷﮑﻮﻧﺪ، ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺟﺎﯼ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻗﻬﺮ ﮐﻨﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻋﺎﺷﻘﺶ ﺷﺪ ﻭ ﻭﺍﺳﺶ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ
ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﻝ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮﻭ ﺑﺮﺩ ﻭ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻓﺖ ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﻧﺒﺎﻟﺸﻪ
ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ۵ ﻧﻔﺮﻩ ﻭ ﻫﺮ ﭘﻨﺞ ﻧﻔﺮ ﻭﺍﺳﺶ ﻣﯿﻤﯿﺮﻥ !
ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻫﺮﭼﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﯿﮕﻪ ﻋﺰﯾﺰ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻪ !
ﻭ ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺳــَـﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺍﻣﺜﺎﻝ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ
ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻣﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﯾﻢ،ﺁﺧﺮﺷﻢ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺭﻓﺖ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 7:51 PM | |







فقط برای خودم

ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ …
ﻣﻦ .. ؟ !
ﭼﻪ ﺩﻭﺣﺮﻓﯿﻪ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺍﻧﮕﯿﺰﯾﺴﺖ …..
ﺍﯾﻦ ﻣﻦ! ﻧﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﻢ ، ﻧﻪ ﻣﻬـﺮﺑﺎﻧﻢ …. ﻭ ﻧﻪ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﻧﮕﺎﻫﯽ …!
ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺁﻫﻦ ﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﭘﺴﺮﺍﻥ ﻣﺎﻧﮑﻦ ﭘﺮﺳﺖ ….
ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ … ﺧﻮﺩﻩ ﺧﻮﺩﻡ ! ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﻡ !
ﺻﺒﻮﺭﻡ ﻭ ﻋﺠﻮﻝ !!
ﺳﻨﮕﯿﻦ … ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ … ﻣﻐﺮﻭﺭ … ﻗـﺎﻧﻊ …. ﺑﺎ ﯾﮏ ﭘﯿﭽﯿﺪﮔﯽ ﺳﺎﺩﻩ
ﻭ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯿﻪ ﺯﯾﺎﺩ !!!
ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺭﻧﮓ ﺷﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﻧﻪ
ﺳﯿﺮﺕ ﺁﺩﻣﯽ ؛ ﻫﯿﭻ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﺭﺍﻫﺖ ﺭﺍ ﺑﮕﯿــﺮ ﻭ ﺑـــــــﺮﻭ
ﺣﻮﺍﻟﯽ ﻣﺎ ﺗﻮﻗﻒ ﻣﻤﻨــــﻮﻉ ﺍﺳﺖ


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 7:43 PM | |







داستان غمگین

دختر و پسر که روزی همدیگر را باتمام وجود دوست داشتن ، بعد از پایان ملاقاتشون با هم سوار یه ماشین شدند و آروم کنار هم نشستن … دخترمیخواست چیزی را به پسر بگه ، ولی روش نمیشد …! پسر هم کاغذی را آماده کرده بود که چیزی را که نمیتوانست به دختر بگوید در آن نوشته شده بود پسر وقتی دید داره به مقصد نزدیک میشه، کاغذ را به دختر داد . دختر هم از این فرصت استفاده کرد و حرفش را به پسر گفت که شاید پس از پ…ایان حرفش پسر از ماشین پیاده بشه و دیگه اون را نبینه … دختر قبل از این که نامه ی پسر را بخواند ، به اون گفت : دیگه از اون خسته شده ، دیگه مثل گذشته عشقش را نسبت به اون از دست داده و الان پسر پیدا شده که بهتر از اونه ..!پسر در حالی که بغض تو گلوش بود و اشک توی چشماش جمع شده بود ، با ناراحتی از ماشین پیاده شد…………در همین حال ماشینی به پسر زد و پسردرجا مــُـرد … دختر که با تمام وجود در حال گریه بود ، یاد کاغذی افتاد که پسر بهش داده بود!وقتی کاغذ رو باز کرد پسر نوشته بود:
.
.
.
.
.
.
اگــه یــه روز تــرکــم کـنــی میــمیــرم!


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 7:41 PM | |







خیانت یا عدالت

دوستت دارم را برای هر دویمان فرستادی
هم من
هم او
خیانت میکردی
یا
عدالت


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 7:39 PM | |







دلم...

دلم برای کسی تنگ است که گمان میکردم

می آید

می ماند

و به تنهاییم پایان میدهد!

آمد

رفت

و به زندگی ام پایان داد…


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 7:34 PM | |







بعضیا...

بعضی آدمهــــــا یهـو میــان ...

یهـو زندگیـتـــــو قشنگ میکنن ...

یهـو میشن همــــــه ی دلخـوشیت ....

یهـو میشن دلیـل خنــــــده هات...

یهـو میشن دلیل نفس کشیــــدنت ...

بـعــــد همینجـوری یهـو میــــــرن ....

یهـو گنـــــــــــد میـزنن بـه آرزوهــــات ...

یهـو میشن دلیل همــــــــه ی غصــه هات و همـــــــه ی اشکات . .

 

یهـو میشن سبب بلا...


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 9:26 PM | |







روزی دلت...

بآورتـــ بِشَود یآ نـﮧ

 

روزﮮ مـﮯ رسُد کـﮧ دِلَتــ برآﮮ هیچ کَس؛

 

بـﮧ اَندآزه ﮮ مَـטּ تَنگــ نَـפֿوآهَد شُد

 

برآی نِگآه کَردَنمـــ

 

כֿـَندیدنمـــ

 

اَذیتـــ کردَنمــــ

 

برآی تَمآم لَحظآتـﮯ کـﮧ دَر کـ ـنارَم دآشتی

 

روزﮮ خوآهد رسید کـﮧ در حَسرَت تِکرآر دوبآره مَـטּ خوآهـﮯ بود

 

می دآنم روزﮮ کـﮧ نبآشَم "هیچکَس تکرآر مـטּ نخوآهد


شُد


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 9:24 PM | |







خودکشی


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 6:50 PM | |







نمیدونم چمه


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 6:33 PM | |







تمومش میکنم


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 6:28 PM | |







مدتهاست

می دانم مدتهاست که ارزان شده ام

چانه می زنم تا به مفت نفروشی ام...


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 6:21 PM | |







آزاد


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 6:14 PM | |







هیچکس اونی که تظاهر میکنه نیست


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 6:5 PM | |







سهم من از تو فقط تنهاییست

گاهی سخت می شود …
دوستش داری و نمی داند
دوستش داری و نمی خواهد
دوستش داری و نمی آید
دوستش داری و سهم تو از بودنش
فقط تصویری است رویایی در سرزمین خیالت
دوستش داری و سهم تو
از این همه ، تنهایی است ....


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 1:49 PM | |







سکوت

این پست را ســــــکوت می کنم تو بنویس !



                      تــــــــو بنویس ...

 

        از دلتنگی هایت از دردهایت، از حــــرف هایت ...


                  از هرچه دلت می گوید !



                       بنویس برایـــــــــم...


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 1:49 PM | |







غمگین

به تو حسادت مى کنم
وقتى اینقدر دوستت دارم…!!!


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 1:36 PM | |







به همین راحتی؟

عاشقت میکنند
دلت را درگیر میکنند
تمام فکر و ذکرت میشود یادشان
لحظه به لحظه ات میشود ،عشقشان
حالا که دیگر نابود شده ای
فقط میگویند
فراموش کن؟
به همین راحتی؟


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 1:29 PM | |







سهم من دلتنگیست

 

سهم “من” از " تو " عشق نیست..

ذوق نیست...

اشتیاق نیست....

همان دلتنگی بی پایانی ست که شبها دیوانه ام می کند.....!


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 1:15 PM | |







زمانی...

اینکه در آغوش توست...
 
زمانی آرزویم بود ... 
 
عزیزم بود ....
 
 ولی حالا ...
 
حرفی نیست... 
 
فقط هوایش را داشته باش ... 
 
اما بازیچه اش نشو...!

مثل من...!!

[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 1:14 PM | |







رفت بدون خدافظی

امشب بزنیم به سلامتیه


اونی که دوستش داشتیم


نفهمید درک نکرد شاید ما خوب نبودیم


شاید اون نتونست درکمون کنه


رفت تنهامون گذاشت دلمون براش تنگه


اون حتی بهمون فکرم نمیکنه عکسش رو نگاه میکنیم


میگیم بی شرررررف من که عاشقت بودم


چرااااااا باید بری جونمم برات میدادم


کی میتونه برات مثل من باشه


اما تو چشمتو بستی بهم حتی فرصت ندادی


بیخیال به سلامتی اونایی که حرف تو گلوشون بغض شد


سلامتی اونی که رفت بی خداحافظی ....


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 1:12 PM | |







مردن

بعد مرگم بر روی سنگ قبرم ؛ نه نام بنویسید ، نه نشانی !

فقط بنویسید اینجا کسی خوابیده که روزی هزار بار مُرده و زنده شده!

بنویسید اینجا قبر یک نفر نیست!

اینجا یک تن به همراه هزاران آرزوی زنده به گور شده خوابیده!

اصلا بنویسید اینجا کسی دفن شده که قبل از زنده بودنش ،
 
 مُرده بوده بنویسید او زندگی نکرد ، 
 
او هر روز مُرد ،
 
 او هر لحظه میان این مردم
 
 جان داده ...
 
آری با خط درشت بنویسید : اینـجا یـک نفـر بد جـوری مُـرده...

[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 1:10 PM | |







بزرگ یا سنگ

دیگر کمتر اشـــک می ریزم…

دارم بُــــــــزرگ می شوم

یا سنـــــــگ …. !!!

خدا میداند…

[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 1:5 PM | |







خدایا...

خدایا به تو سپردمش…
 
فقط یه خواهشی دارم…

یه روزی…

یه جایی…

بغل یه غریبه…

مسته مست…

بد جوری یاد من بندازش

[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 12:39 AM | |







نشد

آمدم تا مست و مدهوشت کنم اما نشد
عاشقانه تکیه بر دوشت کنم اما نشد
گریه ی تلخی در آغوشت کنم اما نشد
نازنینم یاد تو هرگز نرفت از خاطرم
سعی کردم فراموشت کنم اما نشد …


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 12:37 AM | |







درد دلتنگی

می خوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم واست تنگ شده
و آرزو میکنم یکی از اون سنگ ها به سرت بخوره
تا بفهمی دل تنگی چه دردیه


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 12:33 AM | |







وابستگی

از دور دوستتــــ داشــتم…!
بــی هیــــچ عطـــری،آغوشـــی،نگاهــی و یا حتــی بوســه ای…!
تنــها دوستتـــ داشــتم…!
اما حـــالا که دور شـــدی…!
چــه کــنم بـا ایــن همــه وابستــگی!!!


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 12:25 AM | |







درد دارد درد...

 

میبندم چشمانم را تا شاهد خرد شدن احساسم نباشم

میگیرم گوش هایم را تا صدای شکستنش را نشنوم

اما افسوس صدایش تمام قلبم را به لرزه در آورده است

قلبم تکه تکه شده است....

شکستن قلب درد دارد درد....


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 2:16 PM | |







سهم من نیستی

 




سهـــم مـــن کــه نیستـــی...

ســـهم قصــه هــای مـــن بمـــان... سهـــم فکـــر مــن... عــاشقــانه هــای مــن... ..
سهــم خـــواب دستـــهای مـــن بمـــان

از کنـــار مــن کــه رفتـــه ای... …از خیـــال مـــن نــرو …

سهـــم مــن کــه نیســتی سهـــم مـــن نمیشـــوی... ...
سهــم دفتـــرم سهـــم واژه هــای مـــن... ….سهـــم سطـــر های خستـــه ام بمـــان


[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 2:13 PM | |







گاهی

 

با اینکه رفتی و باهام نموندی... ولی ، یه حسی بهم میگه که


تو هم گاهی دلت برای من ،برای روزهایی که باهم داشتیم تنگ میشه!

[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 2:12 PM | |







انتظار

 

در دنـیـایـی کـه حـتـی روزی

روح خـودم هـم تـرکـم مـیـکـنـد

هـیـچ انـتـظـاری از دیـگـران نـیـسـت

[+] نوشته شده توسط Banoye Sorkh در 2:12 PM | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 41 صفحه بعد